هوشنگ سیحون
مهندس هوشنگ سیحون در سال ۱۲۹۹در خانواده اى اهل موسیقى به دنیا آمد. پدر بزرگ او «میرزا عبدالله» بنیانگذار موسیقى سنتى و معروف به پدر موسیقى سنتى ایران بوده است و مادرش (مولود خانم) از نوازندگان تار و سه تار و معلم زنده یاد «احد عبادى» که دایى سیحون به حساب مى آید بوده است. او بعد از راهیابى به دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران استعداد خود را از نقاشى به معمارى توسعه مى دهد و به دعوت «آندره گدار» (رئیس اداره باستان شناسى وقت ایران) براى ادامه تحصیل راهى پاریس و دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) مى شود و حدود ۳سال تحت تعلیم «اوتلو زاوارونى» به تکمیل دانش معمارى خود مى پردازد و در سال ۱۹۴۹به درجه دکتراى هنر مى رسد.
مهندس سیحون بعد از طراحى و اجراى آرامگاه بوعلى سینا (همدان) پروژه هاى زیادى را طراحى و اجرا مى کند که از جمله آنها مى توان به مقبره عمر خیام (نیشابور)، مقبره کمال الملک (نیشابور)، مقبره و موزه نادر شاه افشار (مشهد)، مجلس شوراى ملى، موزه توس (مقبره فردوسى)، کارخانه نخ ریسى کوروس اخوان، کارخانه آرد مرشدى، سازمان نقشه بردارى کل کشور، بانک سپه (توپخانه)، مجتمع آموزشى یاغچى آباد، از، کارخانه یخ سازى کورس اخوان و حدود ۱۵۰خانه و ویلاى خصوصى براى شخصیت هاى مشهور آن زمان اشاره کرد که تقریبا همه به اقتضاى کانسپتى که داشته اند از مصالح ساده و مقاوم محلى تشکیل شده اند و آموزه هاى کلاسیک بوزار پاریس در آنها پیاده شده است.
سیحون همچنین در طول آن سالها عضو شوراى ملى باستان شناسى، شوراى عالى شهرسازى، شوراى مرکزى تمام دانشگاه هاى ایران و کمیته بین المللى «ایکوموس» (Icomos) بوده و به مدت ۱۵سال مسئولیت مرمت تمام بناهاى تاریخى ایران را بر عهده داشته است. از دیگر مسئولیت هاى مهم این معمار و مهندس ایرانى، ریاست دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران در یک دوره و سالها تدریس معمارى در این دانشکده بوده است که در آن دوره شاگردان به نسبت موفقى تربیت مى شود.
نخستین اثرى که مهندس سیحون ازخود به جا گذاشته، آرامگاه بوعلى سیناى همدان است که طرح آن در ۲۵سالگى ارائه مى دهد و در مسابقه اى که «انجمن آثار ملى» آن زمان به مناسبت بزرگداشت هزاره بوعلى سینا از سوى یونسکو برپا مى کند، جایزه اول را به دست مى آورد. جایزه اى که ساختن مقبره بوعلى سینا بود و ساختمانى که در ۲۸سالگى او آغاز و در سى سالگى اش به پایان رسید. هنگامی که در یک گفت وگوى اختصاصى از مهندس سیحون پرسیده شد: «چطور آن همه عبارت پراکنده و نمادها و نمودهاى تاریخى هم روزگار را در یک ساختار پلى فونیک گنجاندید، که در نهایت از آن یک صداى ارکسترال و هماهنگ به چشم و گوش بیننده برسد؟» او پاسخ داد: «آرامگاه بوعلى تنها یک آرامگاه یا مقبره نیست، بلکه آرامگاه یا مقبره جزئى از کل است که یادبود بوعلى است. من خواسته ام با عوامل و عناصر معمارى چه از نظر شکلى و چه از نظر عددى، از راه نماد و سمبل، شخصیت بوعلى را بیان کنم. و این موضوع در ایران یا سایر جاها معمول نبوده است. پیگیرى و مطالعه فراوان لازم است که در موقع خود سعى کرده ام کوتاهى نکنم. پس با یک نوع دانش فراگیر در ترکیب و تلفیق این عناصر کوشش خود را به کار برده ام تا چیزى به دست بیاید که در برابر دید شما است. این را هم بگویم که در تمام کارهایم جزئیات، هر قدر بى اهمیت، از ذهن من دور نبوده و به فراموشى سپرده نشده است».
بعد از چند دهه سکوت و سردرگمى، پیشنهادهایى دوباره به مهندس سیحون شد که به ایران باز گردد و به طراحى و اجراى آثار مونومنتال دیگرى بپردازد که او هرگز قبول نکرد و فکر کردن به ایران در غربت را به کلنجار رفتن در خاک کشورش ترجیح داد. وقتى از مهندس سیحون پرسیده شد که «آیا هنوز خودتان را به لحاظ عاطفى یک شهروند ایرانى مى دانید یا نه؟ و آیا هنوز تحولات فرهنگى و هنرى و اجتماعى این کشور برایتان مهم و جالب هست یا نه؟» او در پاسخ به این پرسش چنین مى گوید: «افتخار مى کنم که ایرانى هستم و افتخار مى کنم که در موقع تولد، ایران عزیز به من این امکان را داده است که پایم را روى خاک مقدسش بگذارم. هیچ گله اى از هیچ کس ندارم و مى دانم بى مهرى ها قطعا از روى عدم آگاهى نسبت به درون و ضمیر من بوده است. تمام تحولات فرهنگى و هنرى و اجتماعى کشورم دقیقاً مورد توجهم مى باشند. کوچکترین تصرف، کوچک ترین ناملایمتى، کوچک ترین خرابى نسبت به آثار ایران آن چنان تأثیر نامطلوبى در قلبم مى گذارد که قادر به بیان آن نیستم. بعضى دخل و تصرفات در آثار اصفهان و یزد و سایر شهرها که پر از شاهکارها هستند شدیدا مرا متاثر و متاسف مى کند. به طورى که حس مى کنم یک قسمت از وجود ایرانم را مجروح کرده اند و زخم زده اند. به هر حال خودم را فدایى آن سرزمین مى دانم و برایش آرزوى پیشرفت و بارورى دارم».
یک بخشى از شهرت مهندس سیحون هم به نقاشى ها و به ویژه طراحى هاى او برمى گردد. نقاشى هایى که به نوعى از مینیاتور آغاز شده و در نهایت نیز بدان رسیده است. یکى از مهمترین رویدادها در زندگى هنرى مهندس سیحون که دائم روى آن تأکید مى شود، نمایشگاه هاى مشترک سیحون و پابلو پیکاسو غول هنر قرن بیستم است. در نخستین نمایشگاه مشترک این دو هنرمند که در سالهاى دهه پنجاه در تهران و در گالرى دولتى «مهرشاه» برگزار مى شود، تنها یک بشقاب سرامیک خریدارى شده از آثار پیکاسو به نمایش در مى آید و باقى آثار مربوط و متعلق به سیحون است. برگزارى چنین نمایشگاه به اصطلاح مشترکى و آن هم با چنین عنوانى شاید در تاریخ هنر جهان بى سابقه بوده باشد!. داستان نمایشگاه هاى مشترک سیحون و پیکاسو به همان نمایشگاه معروف ختم نمى شود و بار دیگر در ماساچوست آمریکا و این بار با همراهى آثارى از سالوادور دالى برگزار مى شود. در این نمایشگاه انگار برخى از منتقدان آمریکایى چنان که مى گویند از کلاف هاى سردرگم سیحون و بافه هاى خط او استقبال مى کنند و از آنها به عنوان آثارى با ارزش و به یاد ماندنى یاد مى کنند.
ویژگی کار هوشنگ سیحون را باید در نحوه استفاده از مصالح دید. او نخستین معمار ایرانی بود که آهن و سیمان را به طور عیان در ساختمان به کار برد. وضوح ساخت و شهامت در بیان بی پرده آن که با بانک سپه و اداره پست آغاز شد در خانه ها نیز شکل خاص خود را یافت. کار سیحون از خانه دکتر بابک که از سبک بین المللی بی تاثیر نیست تا منزل خودش راه مشخصی را طی کرده است. وضوح ساخت، یافتن حساسیت و سلیقه شخصی نسبت به ترکیب سنگ و آهن را باید در حقیقت موفق ترین بیان او از لحاظ مصالح دانست. سیحون در تحول بعدی خود و به سبب نگاهی که همواره به معماری ایران داشت ارزشهای دیگری را در کار خود گسترش داد. باید معتقد بود که با وجود همه برداشتهای التقاطی و تنوع جویی ها، کار سیحون همواره از نوع خلوص در کاربرد ماده، برخوردار بوده است. خانه شمشک حد تکامل او در ترکیب سنگ و چوب است. چنانکه ساخت آجری خالص مجموعه آموزشی فرح نمودار پختگی سیحون در رسیدن به یک نوع کمال و حرفه در زبان آجر است.
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
تازهترین
ارسال دیدگاه(نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.)